تحولات لبنان و فلسطین

یهودیان گفتند : ما می گوییم عُزَیر ، پسر خداست . آمده ایم ببینیم تو چه می گویی؟ اگر سخن ما را بگویی ، پس در دستیابی به حقیقت ، از تو پیشی گرفته ، برتریم و اگر با ما مخالفت کنی ، با تو مجادله می کنیم.

پاسخ حضرت محمد(ص) به باور یهود در پسر خدا خواندن «عُزَیر»/ رسول‌الله(ص): خدا هر باطل‌گرایی را با اقرار خودش رسوا می‌کند

روزی پیروان دین های پنجگانه : یهود ، مسیحیّت ، دهریّه «مادّی گرایان» ، دوگانه پرستان و مشرکان عرب ، با رسول خدا نشستی داشتند .[در آن جلسه هر کدام از این پنج گروه، اعتقادشان را به در خصوص خدا گفته و سپس با پیامبر(ص) در این خصوص به مناظره پرداختند. اولین این گروه‌ها، یهودیان بودند.]

یهودیان گفتند : ما می گوییم عُزَیر ، پسر خداست . آمده ایم ببینیم تو چه می گویی؟ اگر سخن ما را بگویی ، پس در دستیابی به حقیقت ، از تو پیشی گرفته ، برتریم و اگر با ما مخالفت کنی ، با تو مجادله می کنیم.

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله [پس از شنیدن اعتقادات هر پنج گروه، خطاب به آنان] فرمود : «من به خداوند بی شریک ، ایمان دارم و به بت ، طاغوت و به هر معبودی غیر او کافرم. خداوند ، مرا برای همه به عنوان بشارت دهنده وانذار کننده وحجّت بر جهانیان، برانگیخته است ؛ وبسیار زود است که نیرنگ کسانی را که در دین او نیرنگ کنند، به حلقومشان برگرداند.»

آن گاه ، خطاب به یهودیان فرمود : «آیا آمده اید که من سخن شما را بی دلیل بپذیرم؟»

گفتند : نه .

فرمود : «چه چیز باعث شده که شما باور داشته باشید که عُزَیر ، پسر خداست؟».

گفتند : چون وی پس از آن که تورات از بین رفته بود ، آن را برای بنی اسرائیل ، بازسازی کرد و این کار را انجام نداد، مگر از آن رو که پسر خدا بود .

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود : «چرا عُزَیر ، پسر خدا شد و موسی که تورات را برای شما آورد و معجزه هایی که خود شما هم می دانید ، از وی دیده شد ، پسر خدا نشد؟ و اگر عُزیر ، به خاطر بزرگواری در بازسازی توراتْ پسر خدا شد، موسی باید به پسرِ خدا بودن ، اولی و سزاوارتر باشد . اگر این مقدار از بزرگواری برای عُزَیر ، موجب شود که وی پسر خدا گردد ، چندین برابر این بزرگی که برای موسی بود ، درجه وی باید برتر از پسرِ خدا بودن باشد .

اگر منظور شما از پسر خدا بودن ، همان مفهومی باشد که در دنیا در پی رابطه جنسی پدر با مادر، مادران ، بچّه به دنیا می آورند ، به خدا کفر ورزیده اید و او را به آفریده اش تشبیه کرده اید و ویژگی پدیده ها را برای وی اثبات کرده اید . بنابراین، باید خدا از نظر شما پدید آمده و خلق شده ای باشد که خالقی دارد که وی را ساخته و به وجود آورده است» .

یهودیان گفتند : منظورمان این نیست. همان طور که گفتی، این کفر است؛ بلکه منظورمان آن است که وی از نظر قدر و منزلت، پسر خداست؛ گرچه تولّدی هم در کار نبود؛ درست مثل آن که دانشمندی، خطاب به کسی (شاگردی) که می خواهد اِکرامش کند و جایگاه و ارزش او را نسبت به دیگران نشان دهد ، می گوید : «پسرم !» یا «این ، پسرم است» که این سخن برای اثبات به دنیا آمدن وی از او نیست . چون در این صورت ، به وی گفته خواهد شد که «این شخص ، با تو بیگانه است» و به راستی هم رابطه نَسَبی بین آن دو نیست. کار خدا درباره عُزَیر نیز چنین است که وی به خاطر احترام گذاشتن و نه به دلیل تولّد، وی را فرزند خود قرار داده است .

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود : «این، همان سخنی است که من به شما گفتم . اگر بر این پایه، عُزَیر پسر خدا می گردد، این مقام برای موسی مناسب تر است. خداوند، هر باطل‌گرایی را با اقرار خودش رسوا می‌کند و دلیل او را علیه خود او به کار می برد. دلیلی که شما آوردید ، شما را به چیزی بزرگ تر از آنچه گفتم، می کشاند . شما گفتید که یکی از بزرگان شما به فرد بیگانه ای که رابطه سببی بین آن دو نیست ، می گوید : «پسرم !» یا «این ، پسرم است» ، امّا نه به معنای از او به دنیا آمدن . گاه شما می بینید همین بزرگ ، به فرد بیگانه ای برای احترام می گوید : «این ، برادرم است» و به دیگری می گوید : «این ، استادم و پدرم است» و به شخص دیگری می گوید : «این ، آقای من است» و یا خطاب می کند «آقایم !»و هر چه احترامگذاری اش بیشتر باشد ، از این گونه تعبیرها بیشتر بهره می گیرد .

بنابراین ، از نظر شما رواست که موسی ، برادر خدا ، شیخ خدا ، و یا آقای خدا باشد ، چون وی را بیشتر از عُزَیر ، اکرام کرده است؟ همان طور که اگر کسی دیگری را بیشتر اکرام کند ، برای احترام ، به وی می گوید : «ای آقایم !»،«ای شیخم !»، «ای عمویم !»، «ای رئیسم [و ای امیرم]!» و هر آنچه در احترام بیفزاید ، در این قبیل تعبیرها می افزاید .

آیا از نظر شما رواست که موسی ، برادر خدا ، شیخ خدا ، عموی خدا ، رئیس خدا ، آقای خدا و یا امیر خدا باشد ، تنها به این دلیل که خدا وی را بیشتر از کسانی که شما آنان را «ای شیخم !»، «ای آقایم!»، «ای عمویم!»، «ای رئیسم !» و یا «ای امیرم !» خطاب می کنید ، بزرگ داشته است؟!» .

یهودیان ، متحیّر و مبهوت شدند و گفتند : ای محمّد! به ما فرصت بده تا درباره آنچه که به ما گفتی، بیندیشیم . رسول خدا فرمود : «در این باره ، با دلی منصفانه بیندیشید . خدا شما را هدایت می کند» .

منبع: محمدی ری شهری، محمدرضا، «مناظره‌های آموزنده»، ص14-11

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.